سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است به آنچه آورده اند . [امام علی علیه السلام]
صائب - آزادی برابری برادری
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

    سازه

    عکس بعدی در ادامه ی مطلبادامه مطلب...

    صائب ::: جمعه 86/10/14::: ساعت 9:59 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    در جهانی که هر لحظه اش آبستن تغییرات عمیقی است,موفقیت همواره در دسترس کسانی خواهد بود که تشنه یادگیری اند.اما چسبیدن و توقف در دانش حتی یک روز پیش یعنی زندگی در دنیائی که دیگر وجود ندارد!

    آیا برای شکست راهی هموارتر از این سراغ دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     



    صائب ::: پنج شنبه 86/10/13::: ساعت 10:34 صبح

    حرف هایی درباره ترس

     

    معمولا مردم به ترس هایشان بیش از آینده اعتقاد دارند.

    (دوفایربو)

     

    هیچ چیز بیش از خود ترس ترسناک نیست.

    (سرفرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی)

     

    عشق همیشه سازنده است، در حالی که ترس نابود می کند.

    (امه فاکس)

     

    ترس بندی است که آنقدر شما را نگه می دارد تا خفه شوید.

    (ژان تومر)

     

    یک احمق نترس گاهی از یک نابغه ترسو خردمندانه تر عمل می کند.

    (نانسی استور)

     

    پرهیز طولانی مدت از خطر با مواجهه بلادرنگ با آن تفاوتی ندارد. افراد ترسو درست به اندازه افراد بی احتیاط دچار دردسر می شوند.

    (هلن کلر)

     

    به جای ترس هایتان با امیدها و رویاهایتان مشورت کنید. به جای فکر کردن به چیزهایی که در انجامشان ناموفق بوده اید، به توانایی های بالقوه ای فکر کنید که هنوز به فعل نرسیده اند. خودتان را به آن چیزی مشغول کنید که انجامش برای شما ممکن است، نه آنچه قبلاً در انجامش ناموفق بوده اید.

    (پاپ ژان23)

     

    ترس باعث می شود گرگ بزرگتر از آنچه هست، جلوه کند.

    (ضرب المثل آلمانی)

     

    شجاعت فقدان ترس نیست، بلکه قدرت رویارویی با آن است.

    (جان پوتنام)

     

    آنچه باید بیش از مرگ برای انسانها ترسناک باشد، این است که هرگز زندگی را آغاز نکنند.

    (مارکوس آرلیوس امپراتور روم)

     

    آنکه هر روز بر خطری غالب نشود، درس زندگی را نیاموخته است.

    (جولیوس سزار)

     

    هیچ چیز حقیرتر از احترامی نیست که براساس ترس ابراز شود.

    (آلبر کامو نویسنده فرانسوی)

     

    بسیاری هستند که به خاطر ترس از حرف همسایگان خودشان را نمی کشند.

    (سیریل کانولی نویسنده انگلیسی)

     

    آنکه هرگز نترسیده، در زندگی امیدی هم ندارد.

    (ویلیام کاوپر)

     

    در زندگی ما چیزی برای ترسیدن وجود ندارد، تنها باید آنها را بشناسیم.

    (ماری کوری)

     

    آنچه مردم را به عکس العمل مجبور می کند، ترس است نه عشق!

    (لئوناردو داوینچی نقاش ایتالیایی)

     

    بسیاری از ترس ها زاییده خستگی و تنهایی هستند.

    (ماکس ارمن)

     

    در میان احساسات گوناگون تنها ترس و اندوه فراوان است که با موسیقی تسکین نمی یابد.

    (جورج الیوت نویسنده انگلیسی)

     

    من ترس را در مشتی خاک به شما نشان می دهم.

    (تی اس الیوت شاعر آمریکایی)

     

    مساله این نیست که شما ترسیده اید یا نه، مساله این است که در این میان چه کسی چیره است، شما یا ترس؟ هرگز نگویید نمیترسم، بگویید اگر ترسیدم، باز هم من بر اوضاع مسلط خواهم بود.

    (هربرت فنسترمایم)

     

    نهایتاً هر کسی در عمق وجودش می داند که سوی دیگر هر ترسی آزادی است.

    (مریلین فرگوسن)

     

    انسان، ترس ها و آرزوهایش را به سادگی باور می کند.

    (ژان دولافونتین)

     

    بهتر است یک بار با خطر روبرو شوی تا یک عمر از آن بترسی.

    (دکتر توماس فولر)

     

    با ترس هایتان روبرو شوید، آنها را فهرست کنید، بشناسید و تنها در این صورت است که می توانید آنها را پشت سر بگذارید و پیشرفت کنید.

    (جری گیلیس)

     

    انسان از فکر کردن بیش از هر چیز دیگر می ترسد، حتی بیش از نابودی و مرگ.

    (برتراند راسل)

     

    رنج کشیدن حد و مرزی دارد، درست برخلاف ترس که هیچ حد و مرزی نمی شناسد.

    (سرفرانسیس بیکن)

     

    اول همه حقایق را ببین، بعد دچار بیم و هراس شو.

    (ناشناس)

    ترسو را رفیق و کامیابی نیست(امام علی)

     

    ترس سایه شیطان است و اطمینان نور خدا(حضرت محمد)

     

    احتیاط را اندازه ای است و چون ار آن بگذرد ترس است(امام حسن)

     

    ترسو را در مجلس خود راه نده که این عنصر ضعیف هم خود میترسد و هم کوشش دارد تا پایه و اراده شما را سست و ناچیز نماید.(امام علی)



    صائب ::: چهارشنبه 86/10/12::: ساعت 11:16 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    بزرگترین درس زندگی را بیاموز  :عشق . فراموشی و بخشش.

    دوکلوس : اگر جوان را از عشق منع کنید ، چنان است که مریض را از کسالتش سرزنش دهید

    هراس وال پول: کسی که به کسی حسد می ورزد، دلیل بر آن است که به برتری او اعتراف کرده است

    کریستین‌ : برای‌ ازدواج‌ کردن‌، بیش‌ از جنگ‌ رفتن‌، شجاعت‌ لازم‌ است‌.

    زندگی آنی نیست که زیسته ایم
    زندگی آنیست که به یاد می اوریم تا روایتش کنیم
    تاریک ترین ساعت، پیش از طلوع خورشید فرا می رسد.
    خدا وند به ندرت اینده رو به انسا نها اشکار می کند:
    تنها به یک دلیل :
    او اینده رو نشان می دهد که فقط برای عوض شدن نوشته شده باشد.
    آزادی بی تعهدی نیست توانایی انتخاب و تعهد به آن انتخاب است

    سه چیز بر نمی گردد

    1- عمری که گذشت

    2- سنگی که پرت شد

    3- حرفی که گفته شد

    برای انسانهای بزرگ بن بست وجود ندارد. چون بر این باورند که: یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت!!!

     زندگی مثل بازی حکمه!! مهم نیست که دست خوبی نداری مهم اینه که یار خوبی داشته باشی؛ اینطوری ‏شاید حتی بتونی بازی باخته رو ببری!!!

    هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند!!!

    برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد،‌ دیوانه هیچ نداشت و گریست،‌ گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید،‌ اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است!!!

    اگر اندیشه‌های منفی را در سر نپرورانید و از این طریق به آنها خوراک نرسانید، آنها از کمبود توجه هلاک خواهند شد.   "کاترین پاندر"



    صائب ::: چهارشنبه 86/10/12::: ساعت 10:50 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    اگر یک روزی بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمیدم که می خندونمت اما میتونم باهات گریه کنم. اگر یک روزی نخواستی حرفهای کسی رو گوش کنی بهم بگو قول میدم ساکت باشم. اگر یک روز خواستی در بری حتما خبرم کن قول نمیدم که ازت بخوام بمونی اما میتونم باهات بدوم. اما اگریک روز رفتی و بر نگشتی بهت قول نمیدم که منتظرت میمونم اما ازت میخوام وقتی اومدی یک شاخه گل رو قبرم بگذاری



    صائب ::: سه شنبه 86/10/11::: ساعت 11:58 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    سود بردن بهتر از مزد گرفتن است!"

    هر روز اول هفته زنگ ساعت ها در سراسر جهان در ساعات ? و ? و نیم و ? به صدا در می آید. مردم بی حال و خواب آلود زنگ ساعت را قطع می کنند، و برای 5 دقیقه خواب بیشتر چونه می زنند. آنها تا آخرین لحظه بلند نمی شوند، سپس به سرعت دوش می گیرند و صبحانه ی خود را با عجله می خورند و یا به کل، قید صبحانه را می زنند و در مسیر رفتن به سر کار در بین راه از یک مغازه چیزی برای خوردن تهیه می کنند.

    ما می دانیم که ??% از افراد، سر کاری می روند که از آن راضی نیستند، یا حتا از آن نفرت دارند و ?/??% از آنها فکر می کنند که باید پول بیشتری کسب کنند. اغلب آنها تا سر حدّ بیهوشی کار می کنند و بعد به خانه می آیند و با دیدن کُمدی های احمقانه ی تلویزیون وقت خود را می گذرانند تا وقت خوابشان فرا برسد. این برنامه تا صبح پنجشنبه ادامه دارد و عجب روز کش داری؛ شاید به خاطر همین است که معمولا پنجشنبه ها نصف روز کار می کنند! و خدا را شکر که فردا جمعه است و می شود تا لنگ ظهر خوابید.

    پس دیگر لازم نیست ساعت را کوک کنیم!

    ( راستی می دونید احمقانه ترین اختراع بشر چیه؟ ساعت زنگ دار! آدم زمانی باید از خواب بیدار بشه که خوابش تموم شده باشه! )

    تا به خودمان می آییم شنبه ساعت ? صبح است و دستهای زیادی صدای ساعتها را خفه می کنند و این روند همین طور ادامه دارد تا سر برج! و شما می دانید که این به چه معناست؛ روز دستمزد است. بنابراین وقتی می روند و چندر غاز از رئیس شان دریافت می کنند، برای چند لحظه ی مختصر احساس می کنند که پولدار شده اند. ولی خب! شما خوب می دانید که این پول، مال آنها نیست. چون کلی بدهی دارند که موعد پرداختش سر آمده، قسط لوازم منزل، شهریه بچه ها، پول قبض آب، برق، گاز، تلفن، موبایل و از همه مهمتر اجاره خانه هم هست. به همه ی اینها باید مالیات و کسورات دولتی و بیمه را هم اضافه کنیم!! این پول، حتا قبل از اینکه به دست آمده باشد، خرج شده است.

    اما بهتر است بدانید چرا این اتفاق ها برای مردم می افتد؟

    خیلی ساده است؛ برای ثروتمند شدن دو راز بزرگ وجود دارد:

     

    راز اول این است که شما باید رئیس خودتان باشید. شما با کار کردن برای بقیه نمی توانید پولدار شوید. بگذارید حقیقتی را به شما بگویم: اصلا مهم نیست که چقدر رئیس شما آدم خوبی است؛ اصلا مهم نیست که چقدر رئیس شما، دوستتان دارد و یا می خواهد به شما کمک کند. حقیقت این است که آنها باید شما را به صورت عمده خریداری کنند و به صورت خرده فروشی، بفروشند؛ در غیر این صورت در دنیای تجارت دوام نخواهند آورد.

     

    راز دوم این است که شما باید بتوانید مفهوم به کار گیری اهرم را درک کنید چرا که شما الان حتا اگر رئیس هم باشید دارید از مبادله ی زمان در برابر پول استفاده می کنید. این راه، بدترین استراتژی درآمدزایی است. هرچند حدود ?? % از جمعیت ما از آن بهره می برند مانند پزشکان، وکلا، حسابداران، کارگران و.... این استراتژی، یک اشکال ذاتی دارد:  اشباع.

    زمان شما محدود است. یعنی یک ساعت از زمانتان را هر قدر هم که گران بفروشید باز هم درآمدتان محدود است چون تعداد ساعاتتان در یک روز محدود است. اگر فردی با استفاده از این استراتژی بخواهد به هر درجه ای از ثروت برسد، باید بداند که این به قیمت یک عمر تمام خواهد شد. یعنی عمر خود را صرف کسب ثروت کرده است.

    خب بیایید راه حلی برای این مسئله بیابیم. آیا می دانید اگر هم اکنون ??? میلیون تومان داشتید، می توانستید به هر بانکی در کشور بروید و در یک آن از نرخ بهره  حداقل ?%  بهره مند شوید؟ یعنی ?? میلیون تومان در سال و به عبارت دیگر ? میلیون تومان در ماه.

    ظاهراً درآمد بدی نیست. امّا هنوز در اینجا یک نکته ی آموزنده وجود دارد. این درآمد ? میلیون تومانی بدون توجّه به اینکه شما منّت رئیس بانک را بکشید یا نه، هر ماه بی هیچ زحمتی به دست شما می رسد. در واقع، تنها کاری که باید بکنید این است که ??? میلیون تومان  گیر بیاورید و آن را یک راست به بانکدار مهربان شهرتان تقدیم کنید!

    اما اشکالش اینجاست که اگر شما آن ??? میلیون را نداشته باشید، ظاهراً باید باز هم با همین زندگی امروزتان کنار بیایید و به بازی زمان در برابر پول ادامه دهید. درصد بسیار کمی از مردم می توانند از این استراتژی استفاده کنند زیرا آنها پول اضافی ندارند تا سرمایه گذاری کنند. این روش، مناسب ستارگان سینما و بازیکنان حرفه ای فوتبال و... است.

    پس تا اینجا دیدیم که برای کسب درآمد یا باید زمان خود را اهرم کنیم و یا پول خود را.

    اما راه سومی نیز وجود دارد که در حقیقت راه نجات شما و دستیابی به آزادی مالی و زمانی است!

     

    واما سومین اهرم برای کسب پول: شما باید از خودتان به شکل اهرم استفاده کنید.

    جی. پُل. گری که یکی از ثروتمند ترین انسانهای دنیا بوده است، می گوید:  من ترجیح می دهم سودم را از ?% تلاش ??? نفر به دست بیاورم تا ???% تلاش خودم. پس برای اولین بار در دنیای تجارت، شما سودتان را از موفقیت دیگران به دست می آورید نه از راه رقابت با آنها.

    با بهره گیری از "اهرم" می توان از زندگی سگی – یعنی دویدن برای رئیس، که در واقع مالک و صاحب ماست – نجات یافت.

    آری! آینده به چهره ی شما خیره شده..



    صائب ::: شنبه 86/10/8::: ساعت 8:57 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    به مناسبت عید غدیر

    صائب ::: جمعه 86/10/7::: ساعت 2:8 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    در باب عید غدیرآمده است:

    روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟

    فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از هم? اعیاد بیشتر است.

    راوی گفت: کدام عید است؟

    حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.

    راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:

    فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(ص) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(ص)، علی(ع) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.

    و در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آ مده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المومنین حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مومن گناه شصت سال ایشان را؛ و از آتش دوزخ آزاد می کند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مومن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مومن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند.

     

    برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)

    1- روزه.

    2- غسل کردن.

    3- زیارت حضرت علی(ع) که یکی از آنها زیارت "امین الله" است.

    4- خواندن دعای "ندبه".

    5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام

     

    و برای این امور فضیلت بسیاری ذکر شده است:

    پوشیدن لباسهای نیکو - زینت کردن - استعمال بوی خوش - شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیر المومنین - گذشت از تقصیر شیعیان - برآوردن حاجت آنان - صله رحم - اطعام اهل ایمان - شکر و سپاس به خاطر نعمت بزرگ ولایت

    منبع:http://www.missagh.org



    صائب ::: جمعه 86/10/7::: ساعت 2:4 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    برای شروع چه چیزی لازم است؟

    1-Linuxوwinرا روی کامپیوتر نصب کنید و شروع به یادگیری کنید.

    2-شروع به یارگیری زبان C کنید.

    3-شروع به یاد گیری TCP/IPکنید.

    4-مهمترین چیز علاقه به طی کردن یک راه بسیار طولانی.

    برای یاد گرفتن هر یک از موارد فوق بهترین راه استفاده  از کتاب و همچنین استفاده از تجربیات دیگران میباشد امروزه میتوان در بازار کتاب های متنوعی را پیدا کرد و با مطالعه ی آنها به سطح قابل قبولی از اطلاعات رسید.گفته میشود کسانی میتوانند در این راه موفق شوند که کل وقت انها(full time) آنها صرف کار با کامپیوتر میشوداما نظر من متفاوت است و اگر کسی علاقمند به این کار باشد میتواند با تلاش بیشتر به هدفش برسد.

    در هر کاری شرط اصلی داشتن اراده ی قوی است,شرایط دیگر چندان اهمیتی ندارد.(گوته)

    در پس هر موفقیت به ظاهر یک شبه بیست سال تلاش و زحمت وجود داشته است.(ماکسول-مالتز)

    بنابرای شما نباید انتظار داشته باشید امروز که یادگیری رو شروع کردین فردا بتونین ساب دومین یاهو رو بزنین,به گفته ی آنتونی رابینز"راه موفقیت همیشه در دست ساختمان است,موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن"

    شما فکر میکند هدف یک هکر چیست؟

    هدف یک هکر وارد شدن و نفوذ کردن به یک سیستم است اما نه بخاطر خرابکاری و بدست آوردن اطلاعات آن سیستم بلکه او قصد دارد تا با این کار نشان دهد که سیستم مورد نظر از لحاظ ایمنی ایراد دارد و وظیفه ی مدیر سیستم آن است که ان را اصلاح کند. فراموش نکنیم که بهترین مدیر سیستم همان بهترین هکر است این جمله را با زدن این مثال که بهترین پلیس بهترین دزد میباشد مقایسه کرد و هکری که مدیر سیستم است اغلب یک برنامه نویس حرفه ای و یک طراح وب میباشد,این دسته از هکرها با وارد شدن به سیستم نشان میدهند که سیستم ایراد دارد و سپس با ارائه راه حل امنیتی عیب سیستم مورد نظر را بر طرف میکنند و از این طریق میتوانند سود اقتصادی هم بدست آورند.این دسته از هکرها معمولا به هکرهای کلاه سفید معروف هستند.

    اما دسته ی دوم هکرها,این گروه از هکرها قصدشان ورود به سیستم,خرابکاری,دست یابی به اطلاعات شخصی دیگران,بدست آوردن رمز عبور دیگران و مشهور شدن با استفاده از این راه میباشد این گروه از هکرها که به کراکر معروف میباشند مورد نفرت هکرهای کلاه سفید قرار دارند.

    اگر شما دوست دارید که یک هکر حرفه ای(البته از نوع کلاه سفید) شوید مقاله ی زیر را تا پایان بخوانید در این مقاله به چیزهای که یک هکر حرفه ای باید داشته باشد اشاره شده است,میتوان گفت این موارد از ملزومات هکر شدن میباشد و دانستن آنها واجب میباشد.                           

    آدمی ساخته ی  افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز فکر میکند.(مترلینگ)

    چهار اصلی که شما باید آنها را بلد باشید.

    1)بیاموزید چگونه برنامه نویسی کنید.

    -اگر شما هیچ زبان برنامه نویسی بلد نیستید پیشنهاد میکنم از پیتون شروع کنید.

    -جاوا انتخاب فوق العاده ای برای زبان دوم میباشد.

    -نرم افزار sub7 برای افراد مبتدی خوب است.اما نباید در مورد این زبان برنامه نویسی زیاده روی کرد.

    -اگر بصورت جدی به برنامه نویسی روی آورده اید باید زبان پایه ای unix رایاد بگیرید.c++ بسیار شبیه c است اگر شما یکی از آنها را یاد بگیرید یاد گرفتن دیگری مشکل نخواهد بود.

    -برای آنکه یک هکر واقعی شوید باید به جائی برسید که بتوانید یک زبان جدید را در دو یا سه روز یاد بگیرید این نیازمند آن است که چندید زبان کاملا متفاوت را یاد بگیرید.البته بعضی از زبانهای برنامه نویسی

    شبیه هم میباشند و اگر یکی را بلد باشید یادگری دومی چندان مشکل نخواهد بود.

    -بطور کلی هر زبانی که تحت لینوکی یا یکی از نسخه های bsd پشتیبانی نگردد و یا حداقل توسط سه شرکت مختلف پشتیبانی نگردد ارزش این را ندارد که برای هک کردن آنرا یاد بگیرید.

    بعضی از زبانها هستند که برای هکرها ارزش خاصی دارند:

    )perl:به این دلیل ارزش دارد که کاربردی است و بطور گسترده در طراحی صفحات وب و مدیریت سیستم و شبکه به کار گرفته شده است.

    b)lisp:لیسپ هم به دلایل دیگری ارزشمند است حتی اگر هیچگاه از لیسپ بطور جدی استفاده نکنید.

    نکته مهم:حقیقتا بهتر است هر نوع پنج زبان(پیتون,جاوا,C++,C,lisp) را یاد بگیرید,جدا از ارزشی که این زبانها برای هکرها دارند,آنان رویکرد کاملا متفاوتی برای برنامه نویسی دارند که مسائل با ارزش و شفافی به شما میدهند.همچنین زبانhtmlجز ملزومات اولیه هکر شدن میباشد که یک هکر باید آنرا بلد باشد.

    2)یکی از یونیکس های باز متن را یاد بگیرید و استفاده و اجرا کردن آن را بیاموزید.

    -مهمترین قدم اولیه هر مبتدی برای هکرشدن میتواند بردارد,گرفتن یک کپی ازلینوکس(linux) یا بی اس دی یونیکس(bsd-unix) و نصب کردن ان روی کامپیوتر شخصی و اجرا ان است.

    3)استفاده از وب و نوشتن ((htmlرا یاد بگیرید.

    برای خودتان یک Homepage درست کنید,برای با ارزش بودن homepageتان باید محتوا داشته باشد و برای هکرهای دیگر جذاب و آموزنده باشد.

    4)اگر زبان انگلیسی بلد نیستید آنرا یاد بگیرید.

    متاسفانه مشکلی که اکثر ما ایرانیها با ان دست به گریبان هستیم بلد نبودن زبان انگلیسی هست برای پیشرفت در هر رشته ای خصوصا کامپیوتر و هک باید به زبان انگلیسی تسلط داشته باشید تا بتوانید خوب برنامه نوسی کنید و هم بتوانید منابع اصلی که به زبان لاتین میباشد را مطالعه کنید.

    در پایان به پنج نکته اشاره میکنم که با انجام انها مورد احترام هکرها قرار میگیرید:

    a)برنامه های باز متن بنویسید.

    محترم ترین هکرها افرادی هستند که برنامه های بزرگی نوشته اند,برنامه ها پر قدرتی که احتیاجات گسترده ای را مرتفع میسازد و آن رادر دسترس همگان قرار داده اند.

    b)به آزمایش و رفع اشکال برنامه های باز متن کمک کنید.

    هکرها به کسانی که نرم افزارهای بازمتن را آزمایش و رفع اشکال میکنند یاری میرسانند,اگر مبتدی هستید یک نرم افزاردر حال برنامه نویسی پیدا کنید و یک آزمایشگر خوب باشید.

    c)اطلاعات خوب را منتشر کنید.

    کار خوب دیگری که میتوانید بکنید جمع آوری و دستچین مطالب جالب و مفید در برگه های وب و یا پرونده هایی مانند سوالات متداول و منتشر کردن آن است.

    d)به پایداری شالوده کمک کنید.

    بسیاری از کارهای کوچک ولی ضروری مانند مدیریت لیست های پستی و گروههای خبری و... وجود دارند که باید انجام شوند.

    e)به خود فرهنگ هک کمک کنید.

    مثلا با نوشتن مقاله ای در مورد اینکه چگونه هکر شویم.

    یاد بگیریم که همه ی موفقیتها بر پایه یک شکست بنا شده اند و نقطه ی عطف موفقیت از لحظات بحران شروع میشود.

    هرگاه به توانائی خود برای موفقیت شک کردید به موانعی فکر کنید که دیگران برا آن چیره شده اند.(ماتیوس)

    قسمت اعظم این مقاله از سایت shabgard.com گرفته شده است

    صائب ::: پنج شنبه 86/10/6::: ساعت 11:53 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    مرد

    دردهای بزرگ,مردهای بزررگ میزایند و مردهای بزرگ نیز دردهای بزررگ می خواهند.(ژان پل سارتر)

    مرد بزرگ کسی است که هر موقع بخواهد بتواند بین احساسات و افکار خود حایلی ایجاد کن.(ناپلئون بناپارت)

    مرد ضعیف همیشه بر اثر هشق ازدواج میکند(جانسون)

    مردان بازیچه زنانند و زنان بازیچه شیطان(هوگو)

    هرگاه مردی اشتباه میکند و نمی خواهد آن را بپذیرد عصبانی می شود.(برتون)

    زندگانی مرد به دو قسمت تقسیم میشود:اول به زن خود خیانت نکند و نمی تواند و دوم مخواهد به زن خود خیانت کند و نمی تواند.

    مردی که به زنش اجازه می دهد بر او فرمانروائی کند احمق است.(بناپارت)

    مردی که زن میگیرد پرنده ای است که بال او را قطع کنند و زنی که شوهر قبول میکند,پرنده ایست که پر در می آورد.(اسمایلز)

    زن

    هر زنی را میتوان با ستایش هوشش یا سلیقه ی عالی اش در انتخاب بادبزن فریفت(چستر فیلد.)

    زنی را که دوست داریم کسی است که از آن برخوردار نمی شویم.(بودلر)

    زنها طبقه و فرقه ی معینی ندارند,ظرافت طبیعی و وقار و مداحت غریزی و سرعت انتقال و بذله گوئی تنها نشان آنهاست.(موپاسان)

    خیلی ممنونم که مرد نشدم,زیرا در این صورت مجبور بودم با زنی ازدواج کنم.(مادام-دواشتال)

    زنها هر قدر خود را بشویند باز هم بو میدهند.(سارتر)

    زن دانا به مرد الهام میدهد و زن زیبا مرد را مفتون خویش میسازد و اما زن مهربان مرد را تصاحب می کند.

    مرد آنچه را که میداند میگوید و زن آنچه را که خوشایند است.(ژان ژاک روسو)

    وقتی زنی از زیبائی زن دیگر تعریف میکند حتما در زشتی او شکی ندارد.(دسیکا)

    صائب ::: چهارشنبه 86/10/5::: ساعت 11:23 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 16
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدید :115510

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    صائب - آزادی برابری برادری

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<