سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن گویید تا شناخته شوید که آدمى زیر زبانش نهان است . [نهج البلاغه]
عمومی - آزادی برابری برادری
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • عارفی در بیابانی از زنی بادیه نشین پرسید:"عشق"از نظر شما چون است؟زن گفت:

    چندان بزرگ و عظیم است که بر کسی پوشیده نمی ماند و چندان دقیق است که هرگز به چشم دیده نمی شود و انچنان در وجود شخص عاشق,استقرار یافته است که مانند قرار داشتن آتش در آتش زنه و  مانند خود آتش زنه که اگر آن را بجنبانی,آتش ازآن بیرون می جهد و چون رهایش نمائی,اثری ازان به چششم نمی آید.

     

    شیخ عبد الرزاق لاهیجی در شرح "منازل السائرین"گفته است:

    عشق پاک و طاهر در لطیف نمودن درون وآماده سازی روان برای عشق حقیقی سبب مهم و قویی می باشد.به این صورت که:همه ی دردهاو غصه ها را هم واحدی قرار می دهد و از توزیع و تقسیم شدن فکر و تفرقه ی اندیشه جلوگیری می کند و خدمت نمودن به محبوب را لذیذ نشان می دهد و درد و رنج ناشی از اطاعت نودن او و امتثال نمودن امرش را آسان می گرداند بر خلاف "عشق منبعث"که از غلبه یافتن سلطان شهوت ناشی می شود.

    به درستی که ان عشق نیست بلکه وسواسی است که از تسلط یافتن فکر در نیکو شماری شمایل و صورت های بعضی از چهره ها ناشی می شود و عبادت نمودن برای نفس محسوب میگردد همراه با غی نمودن در بدست آوردن لذت ها و بر این دو اساس مبتنی است,مدح و ذمی که در کلام بعضی از عرفا و حکما,در خصوص عشق صوری به عمل امده است.

     

    افلاطون گفته است:

    عشق, نیروئی است غریزی که از وسوسه های طمع ورزی و صورت های خیالی قامت های طبیعی به وجود می آید و در شخص شجاع"ترس" را پدید میآورد و برای "ترسو"شجاعت میآفریند وبه صورت کلی هر کسی را بر خلاف صفت و طبعتی که دارد جلوه گر می سازد.



    صائب ::: پنج شنبه 86/11/11::: ساعت 11:57 صبح
    نظرات دیگران: نظر

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 12
    بازدید دیروز: 28
    کل بازدید :115534

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    عمومی - آزادی برابری برادری

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<